دلارا

جذاب ترین اشعار بانوی دوست داشتنی دل آرا شرکا

دلارا

جذاب ترین اشعار بانوی دوست داشتنی دل آرا شرکا

دلارا _ شرکا _ شعر زیبای بانو دل آرا شرکا _ شب یلدا

امشب شب یلداست

دل ما پر از آرزوهاست

امشب شب یلداست

قلب ما پر از شکوفه های دل آراست

می خوریم آجیل و تخمه

قاچ می کنیم هندوانه سرخ

دان می کنیم انار سرخ

ما شادیم تا خود صبح

گوش می کنیم نوای آهنگین موسیقی

شب مان را می کنیم رنگی

امشب که طولانی ترین شب سال است

ما دورهمیم و با هم می خندیم

ما می خوانیم امشب

ترانه زندگی مان را دل آرا

تا خود صبح

( دل آرا شرکاء )

Delarash

شعر زیبای شب یلدا بانو دلارا شرکا

دلاراش

یثمشقشسا

nghvha

ahuv

auv

دلارا _ شرکا

 

من شاخه گلی دارم 

آکنده از عطر گل یاس

می بویم شمیم آن عطر گل یاس

به ناگاه مرا برد 

به یاد آن عشق دیرینه

آن یار دُردانه

عشق او باز شکفته شد

در قلب پژمرده

در شگفتم از جادوی

آن گل زیبا

که زنده کرد آن عشق را 

در سینه دل آرا

پس هر که ، کِشت کرد گُلی زیبا

زنده کرد عشق را در دلها

ای که با عشق پروراندی

گُل های دل آرا 

تو را تحسین میکنم

که شدی شمع فروغ دلها

 

( دل آرا شرکاء )


 

شب است

و دشت آرامیده در سکوت

و خفته اند آن مردمان

آواره از جنگ و دود

اما هنوز جنگ

در رویای خفتگان

غوغا میکرد

دیروز دیده بودم

در چشمان پر اشک او

نهان شده بود

آن سرگذشت رفته بر او

هم در آن پناهگاه

او را دیدم فراغ بال

همچون کبوتری دل آرا

در شوق و آرزوی پرواز

روز جهانی پناهندگان روز تو شد

ای کودک آواره

ای مادر در خون گریسته

ای پدر داغ دیده

امروز تمام مردم دنیا

به تو می اندیشند

به آینده و نقش تو در فردا

 ( دل آرا شرکاء )

 

من شاخه گلی دارم 

آکنده از عطر گل یاس

می بویم شمیم آن عطر گل یاس

به ناگاه مرا برد 

به یاد آن عشق دیرینه

آن یار دُردانه

عشق او باز شکفته شد

در قلب پژمرده

در شگفتم از جادوی

آن گل زیبا

که زنده کرد آن عشق را 

در سینه دل آرا

پس هر که ، کِشت کرد گُلی زیبا

زنده کرد عشق را در دلها

ای که با عشق پروراندی

گُل های دل آرا 

تو را تحسین میکنم

که شدی شمع فروغ دلها

( دل آرا شرکاء )



شب است

و دشت آرامیده در سکوت

و خفته اند آن مردمان

آواره از جنگ و دود

اما هنوز جنگ

در رویای خفتگان

غوغا میکرد

دیروز دیده بودم

در چشمان پر اشک او

نهان شده بود

آن سرگذشت رفته بر او

هم در آن پناهگاه

او را دیدم فراغ بال

همچون کبوتری دل آرا

در شوق و آرزوی پرواز

روز جهانی پناهندگان روز تو شد

ای کودک آواره

ای مادر در خون گریسته

ای پدر داغ دیده

امروز تمام مردم دنیا

به تو می اندیشند

به آینده و نقش تو در فردا

 ( دل آرا شرکاء )

دلارا
شرکا
دلارا شرکا
شعر نو بانو دلارا شرکا
دلارا شرکا اشعار محبوب
شاعر دلارا شرکا
delara shoraka
delara
nghvh
ahuv

دلارا _ شرکا

 در چشمان بی گناهت

 نگریستم و دریافتم 

آن رنج و ظلم و شفقت

 توی بی گناه

تو را نگریستم

 ای کودک کار

و دیدمت بی یاور

تو را دیدم در مشقت

شاید که فردا 

تو را دریابند 

ای کودک تنها

می دانم 

هنوز چشمان تو 

نگران است

به آن آسایش و آرزوها

شاید که رسیده باشد

آن طلوع دل آرای 

نجات تو کودک کار

شاید که من ، تو ، ما 

بگیریم دستان کودکان کار

شاید که او 

لبخند زند به دنیا

( دل آرا شرکاء )



آرام گشودم دو پلک لرزان ام را

می زد دوباره نبض ضربان زندگی

چرخید نگاه پراز شوق ام

و خیره ماند بر روی آن کیسه سرخ 

مینگرسیتم ، آن قطرات سرخ

می چکید قطره قطره ، آن الماس سرخ 

می تراوید جرعه جرعه

به درون پیکره نیمه جان ام

پوشانده بود اشک سپاس

روح و دل و جان ام را

از تو انسان نیک سرشت

که با اهداء خون خود

بخشودی به جان دل آرا

آغاز یک زندگی دوباره 

( دل آرا شرکاء )


در چشمان بی گناهت

 نگریستم و دریافتم 

آن رنج و ظلم و شفقت

 توی بی گناه

تو را نگریستم

 ای کودک کار

و دیدمت بی یاور

تو را دیدم در مشقت

شاید که فردا 

تو را دریابند 

ای کودک تنها

می دانم 

هنوز چشمان تو 

نگران است

به آن آسایش و آرزوها

شاید که رسیده باشد

آن طلوع دل آرای 

نجات تو کودک کار

شاید که من ، تو ، ما 

بگیریم دستان کودکان کار

شاید که او 

لبخند زند به دنیا

( دل آرا شرکاء )


 

آرام گشودم دو پلک لرزان ام را

می زد دوباره نبض ضربان زندگی

چرخید نگاه پراز شوق ام

و خیره ماند بر روی آن کیسه سرخ 

مینگرسیتم ، آن قطرات سرخ

می چکید قطره قطره ، آن الماس سرخ 

می تراوید جرعه جرعه

به درون پیکره نیمه جان ام

پوشانده بود اشک سپاس

روح و دل و جان ام را

از تو انسان نیک سرشت

که با اهداء خون خود

بخشودی به جان دل آرا

آغاز یک زندگی دوباره 

( دل آرا شرکاء )




دلارا
دلارا شرکا
شعر عاشقانه احساسی دلارا شرکا
شاعرانه های دلارا شرکا
شعر ناب بانو دلارا شرکا
شعر نو بانو دلارا شرکا
delara shoraka
delara
nghvh
ahuv ck nghvh av;h

دلارا _ شرکا _ شاعر زن محبوب

من چه عاشقانه

به تو دلبستم به رسم زمانه

می میرم برای آن لبخند دل آرا

 و تبسم عاشقانه

تو را میبینم و باز سر می سپارم

به آن نگاه سرمستانه

تو در آتش اشتیاق منی

همسفرم بیا

و باز بنگر مرا

با یک لبخند عاشقانه

( دل آرا شرکاء )


 

امروز لبخند دل آرای پیروزی

نقش بست بر لبانم

آن هنگام که دیدم

نگاه پر تمنای تو را

تو پَر میکشیدی

برای آن لبخند دل آرای من

( دل آرا شرکاء )

من چه عاشقانه

به تو دلبستم به رسم زمانه

می میرم برای آن لبخند دل آرا

 و تبسم عاشقانه

تو را میبینم و باز سر می سپارم

به آن نگاه سرمستانه

تو در آتش اشتیاق منی

همسفرم بیا

و باز بنگر مرا

با یک لبخند عاشقانه

( دل آرا شرکاء )

 


امروز لبخند دل آرای پیروزی

نقش بست بر لبانم

آن هنگام که دیدم

نگاه پر تمنای تو را

تو پَر میکشیدی

برای آن لبخند دل آرای من

( دل آرا شرکاء )

شاعر زن محبوب
شاعر زن محبوب بانو دلارا شرکا
دلارا
دلارا شرکا
شعر نو بانو دلارا شرکا
شاعرانه های دلارا شرکا
شعر ناب بانو دلارا شرکا
delara shoraka
delara
auv nghvh av;h

دلارا _ شرکا _ شاعر معاصر

نشسته بودیم

گرداگرد تلویزیون

که ناگاه پخش شد

این خبر از تلویزیون

به گزارش خبرنگار ما

در ادامه از جلوی دیدگان ما

می گذشت تصاویری از یک فاجعه

مردمان را می دیدیم بی سرپناه

در ویرانه ای خراب

صدمه دیده بودند

آن مردمان شک زده

در آن مصیبت و غم

عزیزان از دست رفته

لحظه به لحظه

گزارش می داد خبرنگار

از احتیاجات آن مردم گرفتار

او بود دوشادوش مددرسانان

آتش نشان و هلال احمر و اورژانس

در آن منطقه که نبود هیچ امکاناتی

آنها بودند در تلاطم و نجات انسانهای بیگناه

کلمه انسانیت در این لحظه

برایم شد معنا

با کدامین واژه می توان

تقدیر کرد از شما انسان های

پر از مهر و فداکار و دل آرا

فقط می توانم بگویم

تو را سپاس

ای انسان نیک سرشت

شما را با جوهره ای

از طلا باید نوشت .

( دل آرا شرکاء )

17 مرداد

 

به مناسبت روز جهانی خانواده

چشمانم گشوده شد

در آغوش خانواده ای

پر از مهر

من پرورده شدم

در دامان خانواده ای

پر از عشق

پر از ایثار و تلاش و مشوق

من اکنون میبینم

جهانم را دل آرا

در امنیت و صلح و صفا

دنیای من روشن است

چون دارم خانواده ای

خوب و دل آرا

( دل آرا شرکاء )

25 مرداد

15 مه _ 25 اردیبهشت

نشسته بودیم

گرداگرد تلویزیون

که ناگاه پخش شد

این خبر از تلویزیون

به گزارش خبرنگار ما

در ادامه از جلوی دیدگان ما

می گذشت تصاویری از یک فاجعه

مردمان را می دیدیم بی سرپناه

در ویرانه ای خراب

صدمه دیده بودند

آن مردمان شک زده

در آن مصیبت و غم

عزیزان از دست رفته

لحظه به لحظه

گزارش می داد خبرنگار

از احتیاجات آن مردم گرفتار

او بود دوشادوش مددرسانان

آتش نشان و هلال احمر و اورژانس

در آن منطقه که نبود هیچ امکاناتی

آنها بودند در تلاطم و نجات انسانهای بیگناه

کلمه انسانیت در این لحظه

برایم شد معنا

با کدامین واژه می توان

تقدیر کرد از شما انسان های

پر از مهر و فداکار و دل آرا

فقط می توانم بگویم

تو را سپاس

ای انسان نیک سرشت

شما را با جوهره ای

از طلا باید نوشت .

( دل آرا شرکاء )

17 مرداد

 

به مناسبت روز جهانی خانواده

چشمانم گشوده شد

در آغوش خانواده ای

پر از مهر

من پرورده شدم

در دامان خانواده ای

پر از عشق

پر از ایثار و تلاش و مشوق

من اکنون میبینم

جهانم را دل آرا

در امنیت و صلح و صفا

دنیای من روشن است

چون دارم خانواده ای

خوب و دل آرا

( دل آرا شرکاء )

25 مرداد

15 مه _ 25 اردیبهشت

شاعر معاصر
شاعر معاصر دلارا شرکا
دلارا
دلارا شرکا
delara shoraka
delara
nghvh
شعر عاشقانه احساسی دلارا شرکا
شاعر زن معاصر دلارا شرکا
شعر نو بانو دلارا شرکا

دلارا _ شرکا _ اشعار ناب

 


آتش نشان ای مرد مهربان

آتش نشان ای همره خوبان

آتش نشان

ای ایثارگر گذشته از جان

آتش نشان

ای پیشرو در سیلاب حوادث

آتش نشان

ای ناجی آسیب دیدگان

آتش نشان

ای مظهر ایثارگران

آتش نشان

قلب من دارد از مهر تو نشان

آتش نشان

تن تو باد سلامت

ی مرد با شرافت

که هست وجودت زیبا

و دل آرای انسانیت

( دل آرا شرکاء )



آن شب دل آرا و عاشقانه

چه زیبا بود و لبریز از ترانه

آن دعوت زیبای تو

به شامی عاشقانه

بود بهانه ای

برای دیداری عاشقانه

در آن ثانیه های مدت صرف شام

چشمان تو بود برمن

چه تحسین برانگیز و عاشقانه

من احساس میکردم

 تو را با تمام وجود

ای عشق رنگین از ترانه

( دل آرا شرکاء )

 

 

آتش نشان ای مرد مهربان

آتش نشان ای همره خوبان

آتش نشان

ای ایثارگر گذشته از جان

آتش نشان

ای پیشرو در سیلاب حوادث

آتش نشان

ای ناجی آسیب دیدگان

آتش نشان

ای مظهر ایثارگران

آتش نشان

قلب من دارد از مهر تو نشان

آتش نشان

تن تو باد سلامت

ی مرد با شرافت

که هست وجودت زیبا

و دل آرای انسانیت

( دل آرا شرکاء )

 


آن شب دل آرا و عاشقانه

چه زیبا بود و لبریز از ترانه

آن دعوت زیبای تو

به شامی عاشقانه

بود بهانه ای

برای دیداری عاشقانه

در آن ثانیه های مدت صرف شام

چشمان تو بود برمن

چه تحسین برانگیز و عاشقانه

من احساس میکردم

 تو را با تمام وجود

ای عشق رنگین از ترانه

( دل آرا شرکاء )

 






اشعار ناب
اشعار ناب بانو دلارا شرکا
دلارا
دلارا شرکا
شعر ناب بانو دلارا شرکا
شاعر زن معاصر دلارا شرکا
شاعر زن محبوب بانو دلارا شرکا
شعر نو بانو دلارا شرکا
delara shoraka
delara